وقتی عدالت در آب غرق میشود در روزگاری که شعار «عدالت ورزشی» ورد زبان مسئولان است، گویی در گوشههایی از همین کشور، عدالت پیش از رسیدن به خط استارت، در همان آب استخر غرق میشود. ماجرای اخیر اعزام شناگران بروجردی به مسابقات استعدادهای برتر کشور، یکی از همان صحنههاییست که در آن شایستگی قربانی […]
وقتی عدالت در آب غرق میشود
در روزگاری که شعار «عدالت ورزشی» ورد زبان مسئولان است، گویی در گوشههایی از همین کشور، عدالت پیش از رسیدن به خط استارت، در همان آب استخر غرق میشود. ماجرای اخیر اعزام شناگران بروجردی به مسابقات استعدادهای برتر کشور، یکی از همان صحنههاییست که در آن شایستگی قربانی باندبازی، و تلاش جوانان تبدیل به بازیچهی تصمیمات پشتپرده میشود.
شناگران بروجرد، ماهها و شاید سالها، زیر نظر مربیان دلسوز و کارآزموده تمرین کردهاند؛ مربیانی که با حداقل امکانات، اما با حداکثر تعهد، استعدادهای این شهر را پرورش دادهاند. آنان با امید به آنکه روزی حاصل زحماتشان در رقابتهای کشوری بدرخشد، شب و روز خود را وقف این نوجوانان کردهاند. اما درست در لحظهای که باید نتیجهی آن همه تلاش دیده میشد، ناگهان ورق برمیگردد؛ هیئت شنای استان لرستان، بیهیچ توضیح منطقی، تصمیم میگیرد شناگران بروجردی را با مربیانی اعزام کند که نه سابقهی تمرین با آنان دارند، نه حتی چهرهشان برایشان آشناست.
در کجای جهان ورزش، مربیای که ورزشکار حتی یک بار زیر نظرش تمرین نکرده، باید در مسابقهی رسمی، راهنمای او باشد؟ آیا میتوان از نوجوانی که در حساسترین لحظات زندگی ورزشیاش دچار چنین بلاتکلیفی و سرخوردگیای شده، انتظار داشت با اعتمادبهنفس و تمرکز در مسابقه حاضر شود؟
بهراستی این تصمیم از چه منطقی پیروی کرده است؟ آیا «استعدادیابی» در استان ما به معنای «رابطهیابی» است؟ آیا معیار انتخاب، کیفیت تمرین و نتیجه است، یا نزدیکی به میز تصمیمگیران؟ وقتی جای تجربه و تخصص را روابط و توصیهها میگیرد، طبیعی است که استعدادها یکییکی خاموش شوند، و انگیزهها پیش از رسیدن به بلوغ، فروکش کنند.
آنچه رخ داده، تنها یک بیعدالتی ساده نیست؛ بلکه نمادیست از ساختاری فرسوده که در آن عدالت، قربانی مصلحتهای شخصی میشود. هیئت شنای استان لرستان، اگر مأموریت خود را حمایت از ورزشکاران و رشد استعدادها میداند، چگونه میتواند چنین تصمیمی را توجیه کند؟ آیا هدف از اعزام به مسابقات استعدادهای برتر، نمایش توانایی استان است یا نمایش قدرت گروههای خاص در درون هیئت؟
ورزش بروجرد سالهاست قربانی همین نگاه تبعیضآمیز است؛ شهری که با وجود استعدادهای درخشان در رشتههای مختلف، بارها به دلیل کمتوجهی و باندبازی، از حق خود در سطح استان و کشور بازمانده است. اینبار نوبت به شنا رسید، اما مسئله فقط شنا نیست. این داستان، روایتی از «نادیدهگرفتن شایستگی» در چهرهای کوچک و قابل لمس است؛ همان مشکلی که ریشه در عمق ساختار ورزش دارد.
ورزش یعنی عدالت، یعنی رقابت سالم، یعنی میدان برابر برای همه. اما وقتی هیئتهای ورزشی به جای اتاق تصمیمسازی، به محفل تصمیمسازیهای محفلی تبدیل شوند، دیگر چه امیدی به پیشرفت باقی میماند؟ ورزشکار وقتی احساس کند تلاشش بیثمر است و نتیجه در دستان کسانیست که پشت میزها نشستهاند، نه در مسیر تمرین و رقابت، انگیزهاش را در همان استخر جا میگذارد.
آیا وقت آن نرسیده که مسئولان بالادستی فدراسیون شنا و ادارهکل ورزش و جوانان کشور، نگاه دقیقتری به این رفتارها بیندازند؟ آیا وقت آن نیست که به صدای مظلوم ورزشکارانی گوش دهند که بیهیچ خطایی، تنها به جرم «نداشتن رابطه» کنار گذاشته میشوند؟
در پایان باید گفت، اگر قرار باشد در استانی با اینهمه استعداد و توان، تصمیمات ورزشی نه بر اساس صلاحیت، بلکه بر اساس رفاقت گرفته شود، دیگر هیچ برنامهای برای رشد و توسعهی ورزش، معنایی نخواهد داشت. ورزش لرستان، بهویژه در بروجرد، نیازمند پاکسازی از نگاههای محدود وگروهی است؛ نیازمند بازگشت به اصول.
چرا که تا وقتی عدالت در آب غرق میشود، نه قهرمانی معنا دارد، نه استعدادی شکوفا میشود، و نه نسلی باانگیزه باقی می ماند .گروهی است؛ نیازمند بازگشت به اصول.
چرا که تا وقتی عدالت در آب غرق میشود، نه قهرمانی معنا دارد، نه استعدادی شکوفا میشود، و نه نسلی باانگیزه باقی می ماند .
گروهی است؛ نیازمند بازگشت به اصول.
چرا که تا وقتی عدالت در آب غرق میشود، نه قهرمانی معنا دارد، نه استعدادی شکوفا میشود، و نه نسلی باانگیزه باقی می ماند .